English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6496 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
panorama U منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
panoramas U منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sniper scope U دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method U روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view U زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line U بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance U مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
synchroscope U دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
perspective U منافر و مرایا
sightseeing U دیدن منافر
perspectives U منافر و مرایا
sight seeing U دیدار منافر جالب
illusionism U نگارش یا توصیف منافر وهمی
This too wI'll pass. U این نیز بگذرد
postimpressionism U سبک هنری تجسم عین منافر
phantasmagoria U منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
phantasmagorias U منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
She looks after number one . she does herself well . نمیگذارد برای خودش بد بگذرد.
play the field <idiom> U با افراد مختلفی قرارگذاشتن
interlace U که هر یک خط وط مختلفی را نشان می دهند
landscape architects U معمار یا متخصص ساختن منافر طبیعی نما
landscape architect U معمار یا متخصص ساختن منافر طبیعی نما
landscape gardener U متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
landscape gardeners U متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
wickets U دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
wicket U دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
hard-up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
stall out U کند کردن سرعت تخته موج تاموج بگذرد
leachate U مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
hard up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
buries U ازنظر پوشاندن
bury U ازنظر پوشاندن
burying U ازنظر پوشاندن
security cognizance U شناخت ازنظر صلاحیت
general U برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
generals U برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
To bring something to someones attention . U چیزی را ازنظر کسی گذراندن
tax haven U محل امن ازنظر مالیات
tax havens U محل امن ازنظر مالیات
not operationally ready U غیر اماده ازنظر عملیاتی
road capacity U کشش جاده ازنظر حداکثر ترافیک
developed market economy countries U کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
geologize U ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
economic section U انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
play second fiddle to someone <idiom> U ازنظر مهم بودن مقام دوم داشتن
tailors U برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
satellization U زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
tailor U برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
beam test U ازمایش اندازه گیری تیر ازنظر مقاومت
pip U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
first world U کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
turnstile U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstiles U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
freight U وسیله حملی که ازنظر قیمت مناسب است ولی کند عمل میکند
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
flavonal dyes U فلاون [مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
generals U کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
general U کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
He has feathered his nest. He has lined his pocket. U اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
midi U واسط سری که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند. واسط MIDI سیگنالهای را از کنترولر یا کامپیوتر که دستورات مختلفی برای قط عات می نویسد انتقال میدهد
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
long sighted U دوربین
the penetration of a telescope U دوربین
binocular U دوربین
opera glasses U دوربین
night glass U دوربین شب
longsighted U دوربین
presbyopic U دوربین
far seeing U دوربین
telescope U دوربین
far sighted U دوربین
camera دوربین
far-sighted U دوربین
telescopes U دوربین
cameras U دوربین
isogamete U سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gun sight U دوربین توپ
telescopes U دوربین نجومی
hypermetrope U ادم دوربین
telescope U دوربین نجومی
opticians U دوربین فروش
field glass U دوربین صحرایی
eye piece U عدسی سر دوربین
optician U دوربین فروش
reticle U عدسی دوربین
sight U دوربین دیدن
sights U دوربین دیدن
spyglass U دوربین کوچک
miniature camera U دوربین مینیاتوری
metascope U دوربین تک چشمی
telescopy U فن استعمال دوربین
the penetration of a telescope U قوه دوربین
kodak U دوربین عکاسی
theodo;ite U دوربین مهندسی
vial U حباب دوربین
box camera U دوربین قوطی
box cameras U دوربین قوطی
camera-shy U بیزار از دوربین
reflex sight U دوربین منشوری
electron camera U دوربین الکترونی
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
television camera tube U دوربین تلویزیونی
pickup tube U دوربین تلویزیونی
camera tube U دوربین تلویزیونی
CCTV camera U دوربین نظارت
camera nadir U خط لولای دوربین
observation camera U دوربین نظارت
security camera U دوربین نظارت
surveillance camera U دوربین نظارت
closed-circuit camera U دوربین نظارت
binocular U دوربین دو چشم
binocular U دوربین دوچشمی
CCTV camera U دوربین امنیتی
observation camera U دوربین امنیتی
security camera U دوربین امنیتی
surveillance camera U دوربین امنیتی
coarse sight U دوربین یدکی
color camera U دوربین رنگی
drawtube U لوله دوربین
director sight U دوربین هادی
lens U عدسی دوربین
cross hair U خط داخل دوربین
computing sight U دوربین محاسب
elbow telescope U دوربین بازویی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
spotting scope U دوربین روی سه پایه
sight U دوربین نشانه روی
reticle U تار موی دوربین
reticle U شبکه دوربین نجومی
glass U ایینه شیشه دوربین
tacheometer U دوربین نقشه برداری
riflescope U دوربین روی تفنگ
tachometric sight U دوربین مسافت یاب
tachometric sight U دوربین مسافت سنج
security camera U دوربین مدار بسته
CCTV camera U دوربین مدار بسته
surveillance camera U دوربین مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
vidicon U لوله دوربین عکاسی
iris U دیافراگم [دوربین عکاسی]
(iris) diaphragm U دیافراگم [دوربین عکاسی]
telescopic alidade U عضاده دوربین دار
observation camera U دوربین مدار بسته
tachymeter U دوربین مسافت یاب
snooper scope U دوربین تعقیب و دیدبانی
isocentre U خط المرکزین دوربین عکاسی
fixed reticle U عدسی ثابت دوربین
macrometer U دوربین مسافت سنج
sighting U دیدن از داخل دوربین
minicamera U دوربین خیلی کوچک
minicam U دوربین خیلی کوچک
miniature camera U دوربین تصاویر کوچک
infrared viewer U دوربین مادون قرمز
sightings U دیدن از داخل دوربین
camera دوربین یا جعبه عکاسی
line of collimation U خط تنظیم عدسی دوربین
cameras U دوربین یا جعبه عکاسی
infrared viewer U دوربین دیدبانی شبانه
dumpy level U تراز دوربین دار
opera glass U دوربین مخصوص اپرا
camera window U دریچه دیافراگم دوربین
computing gunsight U دوربین محاسب توپ
camera axis U محور دوربین عکاسی
sights U دوربین نشانه روی
camera magazine U کاست فیلم دوربین
camera nadir U محورلولایی دوربین عکاسی
colminator U دوربین شاخص توپ
flash bulb U فلاش دوربین عکاسی
air survey camera U دوربین عکسبرداری هوایی
drawtube U دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
cross hair U تار موی وسط دوربین
powering U درشت نمایی قدرت دوربین
camcorders U دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
camcorder U دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
powered U درشت نمایی قدرت دوربین
eyeglass U شیشهء دوربین یاذره بین
air cartographic camera U دوربین عکس برداری هوایی
dynameter U اسباب سنجش قوه دوربین
powers U درشت نمایی قدرت دوربین
tricking U درجه بندی عدسی دوربین
focal length U فاصله کانونی دوربین یاعدسی
tricked U درجه بندی عدسی دوربین
trick U درجه بندی عدسی دوربین
helioscope U دوربین افتاب بینی خورشیدبین
computing gunsight U دوربین محاسب عناصر تیر
image camera tube U لامپ تصویر میانی دوربین
power U درشت نمایی قدرت دوربین
opticians U عینک فروش دوربین ساز
optician U عینک فروش دوربین ساز
Recent search history Forum search
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com